- پیکار ساختن
- ترتیب جنگ دادنرزم بنیاد کردن: نشان ده که پیکار سازم بدوی میان یالن سر فرازم بدوی. (شا. لغ)
معنی پیکار ساختن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ظاهر کردن هویدا کردن، فاش کردن افشا، ظاهر کردن جریانهای برق مغناطیسی
در رزم بودن
عهد بستن: دولت و پیروزی و فتح و ظفر هر ساعتی با تو سازندای ملک، میثاق و پیمان دگر. (سوزنی)
عهد بستن و قول و قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری، پیمان بستن
строить стену
eine Wand bauen
будувати стіну
budować ścianę
construir uma parede
costruire un muro
construir una pared
construire un mur
een muur bouwen
membangun dinding
بنى حائطًا
दीवार बनाना
לבנות קיר
duvar inşa etmek
kujenga ukuta
สร้างกำแพง
প্রাচীর তৈরি করা
دیوار بنانا
آشکار کردن هویدا کردن پدید آوردن
مقدمات کار را فراهم کردن آماده شدن: (حال وی بگفت و آنگاه باز نمود که اختیار ما بر تو میافتد. باز گرد و کار بساز (بیهقی)، حاجت کسی را بر آوردن کار او را انجام دادن: در سنبلش آویختم از روی نیاز گفتم من سودا زده را کار بساز) (حافظ)، کشتن بقتل رسانیدن